آنچه باید درباره زندگی ساندویچی بدانید
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۶۲۴۹۱
در مطلب زیر نقدی بر مکاتب مجازی جدید با تبلیغ سبک زندگی من پسند داشتهایم.
چند نفر از ما تا به حال تعبیر «نسل ساندویچی» یا «ازدواج ساندویچی» به گوشمان خورده است؟ این ساندویچ البته با آن ساندویچهای خوشمرهای که نخورده، آب از دهانتان راه میافتد، فرق میکند، ما حالا به هر چیزی که در کسری از ثانیه ظاهر و به همان سرعت نیز ناپدید و به عبارتی بلعیده میشود، تعبیر «ساندویچی» میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موضوع ما اصطلاح جدیدی به نام «زندگی ساندویچی» است که دستپرورده جامعه مصرفی این روزهایی است که خودمان برای خودمان ساختهایم. از یک طرف مدام از تنوع کالاها و خدمات و زندگی سطحی که با تبلیغات اغواکننده و فریبنده به زندگیمان شلیک میشود، استقبال میکنیم و از آن طرف تلاش میکنیم تا خودمان را یک نسل متفکر، کتابخوان، پادکستی، اهل ورزش و علاقهمند به فلسفه و موسیقی فخیم جا بزنیم... تا همین چند سال پیش یعنی قبل از پیدا شدن سروکله شبکههای اجتماعی، تنها ویژگی یک زندگی مطلوب برای اغلبمان، قبولی در یک دانشگاه دولتی و پیدا کردن یک کار آبرومند ساده بود، اما حالا ما خودمان را دقیقاً مثل محتویات یک ساندویچ در بین دو الگوی پیچیدهای قرار دادهایم که میل و ذائقه و سلیقه و همه چیزمان را بشدت تحت تأثیر قرار داده است. موجی که ناخواسته از الگوهای تزریق شده جامعهای بلند میشود که اجازه نمیدهد افراد بدانند دقیقاً از زندگی امروزشان چه میخواهند. برای همین صفحات شبکههای مجازی را که با تعمق ورق بزنید، میبینید ما حالا از ظواهر تکراری به زندگیهای تکراری رسیدهایم. زندگیهای شبیه بههم که اگر شما به عنوان یک شهروند عادی به آنها تن ندهید، از چهارچوب اصالتی که این جامعه به شما تحمیل میکند، خارج شدهاید... شاید به خیالتان الگوهایی که این روزها از دریچههای مجازی تبلیغ میشود، چندان هم بد نیست... اصلاً چه کسی میتواند ورزش روزانه، غذای گیاهی، پادکست انگیزشی و داشتن تراپیست شخصی را نهی کند.
اتفاقاً چه خوب که نسل امروزی ما، به جای دود و قلیان و افسردگی و مدام غر زدن و گلایه کردن، سرش به ورزش و کتاب و پادکست گرم شده است! واقعیت، اما آن تصویر زرق و برق پیچیده به قول امروزیها «نایس» نیست! چرا که ما حالا درگیر زندگی ساندویچی شدهایم که میخواهد هر چیزی را در سریعترین زمان و سطحیترین حالت ممکن، درست مثل یک ساندویچ خوشمزه آماده، به ما قالب کند.. میپرسید چگونه؟ براحتی... کافی است صفحات یکی از همین الگوهای موفق را دنبال کنید. کسی که به قول تصویری که از خودش منتشر میکند، روزانه یک ساعت از وقتش را ورزش میکند و کمی که جلوتر میروید، جز همان چند شاتی که هنگام عکسبرداری گرفته، تقریباً باقی روز را در رختخوابش بیحوصله غلت زده است. یا فردی که مدام از خواص گیاهخواری میگوید و وقتی ناخواسته مچاش را در یک رستوران معمولی میگیرید، از خجالت آب میشود. یا آن دوست گرامی که در وصف داشتن تراپیست و جلسات هفتگی مشاورهاش برای شما پند و اندرزهای حکیمانه سر میدهد و، اما وقتی در زندگی شخصیاش دقیقتر میشوید، دلتان نمیخواهد لحظهای جای او باشید.
شاید بگویید «حرف خوب را ولو از آدم بد باید شنید» درست، اما وقتی چنین فردی خود را غرق تصویر مجازی خودخواستهای میکند که فقط در یک تصویر خلاصه میشود، نمیتواند مبلغ زندگی مطلوبی باشد که خیلیها را به آن تشویق میکند و البته تکثیر الگوهای موفق مجازی به مشکلات دیگری هم ختم میشود و آن اینکه فرد در هالهای از یک تصویر مثبت، به زندگی خیالی مشغول میشود که به نسخه واقعی خودش هیچ شباهتی ندارد و تنها او را دچار غرور ناخواستهای میکند که فکر میکند شاید واقعاً برای خودش کسی شده... از طرفی این مثبتاندیشی زورکی که به کل مخاطبانش القا میشود، آنها را از واقعیتهای منفی زندگی دور میکند. دیدن مداوم چهرههای موفقی که برای جلب طرفدار، صبحشان را با صبحانه معروف «اوتمیل»، (جو دوسر و شیر) یا چند عدد بلوبری آغاز کرده و در ادامه بعد از چند صفحه کتاب خواندن و یک پیادهروی نیم ساعته در زیباترین منظره اطراف خانهشان، خودشان را برای ناهار (ماهی سالمون با سس نعناع) آماده میکنند در هیچ کجای دنیا بد نیست، اما واقعیت اغلب ما پریدن از خواب شیرین صبحگاهی و خوردن یک نان و پنیر ساده بین راهی است که در فاصله بین محل کار یا دانشگاه به سرعت قورت میدهیم و بعد هم خودمان را برای یک روز کاری شلوغ یا درسهای سنگین آماده میکنیم و ادامهاش را هم قطعاً خیلیهایتان از حفظید... یا صحبت از تراپیست، آنهم جلسهای به طور میانگین ۳۰۰ هزار تومان برای نسلی که در خرید یک سوپرمارکت معمولی هم مانده، چندان قابل قبول نیست...
تزریق این الگوها البته خطرات دیگری هم دارد. نسلی که مخاطب این زندگی ساختگی است، باورش میشود که زندگی مطلوب یعنی همین تصویر و وقتی زندگی واقعیاش را با این توهمات ویرایش شده، مقایسه میکند، دچار افسردگی، بیمیلی، اضطراب و نگرانی میشود. از طرفی فردی که آرزویش رسیدن به این الگوهای سفارشی است، با ظاهرسازی همه تلاشش را میکند تا بلکه گوشهای از زندگی متفاوتش را به این تصویر گره بزند و در نتیجه نسلی که از این تفکر بیرون میآید، میشود نسلی که در ابتداییترین حالت، فقط چند پادکست گوش داده و چند جمله از کتابهای معروف را حفظ کرده و...، اما باورش این است که به یک آدم اهل تفکر تبدیل شده است! چنین فردی خودش را بینیاز از تعمق و تأمل میداند و نتیجه چنین الگوبرداری کپیشدهای را خودتان میتوانید بهراحتی حدس بزنید. مثال واضحش هم همین «مهاجرت». اگر بمانید که عقب افتادهاید و اگر بروید هم که حتماً آنجا یا ظرفشور شدهاید و یا از سالمندان پرستاری میکنید...
در این موضوع، شما دقیقاً در وسط دو جریان فکری پرفشاری قرار گرفتهاید که مثل نان ساندویچ شما را از هر طرف فشار میدهد تا مسیرتان را به سمت خودش تغییر دهد، اما آنچه در نهایت از شما باقی میماند، یک شخصیت درب و داغان عروسکی است که اصلاً نمیداند کجای ماجرا قرار گرفته... آیا باید برود؟ آیا باید بماند؟ و مسأله اینجاست که در کشاکش این دو تفکر، شما مانند حزب باد خودتان را به ایدههای پولسازی میسپارید که با کنترل مرکز تصمیمگیری شما، میخواهند از این رودخانه آلوده، ماهی درشت صید کنند. برای همین عدهای در آن سوی آبها با ساخت صفحات انگیزشی تلاش میکنند شما را جذب این جریان کنند و در مقابل عدهای دیگر در جهت مخالف سعی دارند تا مهاجرت را از اساس زیر سؤال ببرند و البته شما که به هر دلیلی تصمیم به ماندن یا رفتن گرفتهاید، اگر خلاف هر دو جریان باشید و برای تصمیمتان دلایل قانعکننده نداشته باشید، قطعاً سرخورده و مأیوس و ناامید میشوید...
شما هم حتماً یادتان میآید، نهضت «من میتوانمهای زورکی و القائات مثبتاندیشی فشاری» که در ظاهر قرار بود روانتان را سالم کند، اما در باطن روح و روان خیلیها را دچار آسیب کرد. جالب اینکه خیلی از همین ایدهپردازان با ساخت و پاختهای سازماندهی شده، سراغ ساخت ویدیوها و پادکستهای مخاطبپسند رفتند و از این ناحیه، پولهای کلانی به جیب زدند. این گزارش البته قرار نیست به جنگ ایدههای مثبتاندیشی و یا حتی مخالفت با سبکهای زندگی سالم برود، تحلیل همه آنچه این روزها با واقعیت اجتماعی زندگی ما سروکار دارد، یک مسئولیت اجتماعی است. شفافسازی پشت پرده همه این سبکهای زندگی رؤیایی، به جامعه خسته و ناامید این روزها کمک میکند تا دست از مقایسه و کپیبرداریهای بیتفکر دست بردارد. ما هرکداممان نسخه زندگی ایدهآل خودمان را داریم. گاهی لازم است حتی خودمان را با دیروز خودمان هم مقایسه نکنیم، گاهی باید از زندگی ساندویچی حتی یک گاز هم نزنیم!
منبع: روزنامه ایران
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: نسل نسل جدید نسل کشی نسل پنجم نسل پنجم اینترنت زندگی ساندویچی روز ها الگو ها خیلی ها ما حالا شده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۶۲۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آنچه در جلسه شورای عالی باغ مشاهیر اصفهان گذشت
روز گذشته شهردار اصفهان به همراه جمعی از مدیران شهری، ضمن بازدید از پروژه باغ مشاهیر و اطلاع از آخرین جزئیات آن، یازدهمین جلسه شورای عالی این پروژه را برگزار کردند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، علی قاسمزاده پنجشنبه _سیزدهم اردیبهشت_ در حاشیه بازدید از پروژه باغ مشاهیر اظهار کرد: کار کردن در اصفهان کاری ساده نیست چرا که این روند باید با هویت شهر منطبق باشد.
وی افزود: حدود ۲ سال مطالعات پروژه باغ مشاهیر طول کشید و در نهایت با ریزبینی به خروجی قابل قبولی رسیدیم.
پس از آن رسول میرباقری عضو شورای اسلامی شهر اصفهان اظهار کرد: خدا را شاکریم که این پروژه بهعنوان یکی از پروژههای مهم این دوره مدیریت شهری آغاز شد و امید است شاهد یکیاز اماکن تفریحی شهر باشیم.
وی ادامه داد: این پروژه با همت سازمان عمران شهرداری منطقه ۵ با قوت آغاز شده و امید است با قوت پروژه را پیش ببرد.
حسین کارگر مدیر منطقه ۵ شهرداری نیز عنوان کرد: مساحت این زمین ۲۲ هکتار است که با همت اعضای شورا و شهردار پیش رفت و عملیات آغاز شد و قرار است ابر پروژه شهری برای مردم رقم بخورد
وی اظهار کرد: امید است در مدت زمانی کوتاه پروژه را به ثمر برسانیم.
در بخشی دیگر رضا امینی مدیر اجرایی پروژه اظهار کرد: از ۱۶ فروردین این پروژه آغاز شد و در حال حاضر بستر کاملاً آماده است و در یک ماه آینده قسمتی از پروژه آسفالت میشود.
در ادامه نیز احسان بدخشیان مشاور پروژه باغ مشاهیر عنوان کرد: زمانی که موقعیت اصلی پروژه مدنظر قرار داشت، دنبال موقعیتی بودیم که ابنیه گل نرگس دید را نگیرد و از سمتی بلوکهای مسکونی دید کوه را نگیرد.
وی افزود: در این مجموعه معرفی مشاهیر را داریم که چرا که باید نسبت به دوره خود معرفی شوند و نقشههای کل مجموعه قبل نوروز ارائه شد و روز گذشته نقشههای نهایی را ارسال کردیم.
در بخشی دیگر نیز حجتالاسلام سید احمد سجادی عضو تیم محتوایی پروژه اظهار کرد: هیچ شهری به اندازه اصفهان مشاهیر ندارد و بر همین اساس باید ارتباط نسل امروز با شخصیتهای قدیمی بیشتر شود و در این راستا باید بدانند چه کسانی عرصههای مختلف در اصفهان را پدید آوردند.
پس از آن نیز اصغر منتظرالقائم از دیگر اعضای تیم محتوایی پروژه اظهار کرد: اصفهان از پیش از اسلام مرکز تمدنی بوده، پس از اسلام نیز آثار فراوانی دارد اما بلوغ تاریخ و تمدن در دوره صفویه بوده، بر این اساس زبان این تمدن نیز فارسی بوده و باید به این نکته توجه داشت.
وی افزود: اگر بتوانیممیراثمان را با فکر جدید به جهانیان عرصه کنیم، نشاندهنده بلوغ اصفهانیها خواهد بود.
پس از آن نیز زمانی عضو دیگر تیم محتوایی پروژه عنوان کرد: شخصیتهای فراوانی داریم که اصفهانیها توجه کمی به آنها دارند که یکی از این شخصیتها ابنسینا است.
کد خبر 750251